یعنی یک موجود مزخرف گنده دماغی شدم من  که  مهمونمو بیشتر از دوساعت تو خونم نمیتونم تحمل کنم تازه بدم هم میاد رو تختم بشینه حتی وبدم هم میاد که زیاد حرف باهاش بزنم.خلاصه هرچی لباس وظرف شستنی داشتم به میمنت فرار از مهمون شستم.خیلی  اه اه شدم من.