دچار بحران هویت شدم.با صورت جدیدم هنوز نتونستم ارتباط برقرار کنم.تقریبا در تمام حالتها غیر از خواب آینه دستمه هی به این آدم جدیده نگاه میکنم هی نمیدونم کیه هی میگم غلط کردم.خیلی بچه است ومغلوبه این آدم جدیده خیلی فانتزی وشکستنی و ضعیفه.حالا تو این هیرویری آقای همسر قبلی زنگ زده نصف شبی که بیا دوباره دوماه امتحانی بدون اطلاع خانواده هامون با هم باشیم.هیییی هییییییییی.
با اینکه میدونم دیگه نمیخوام برگردم به
رابطه قبلی میدونم که بدون اعتماد هیچ رابطه ای شدنی نیست ولی با صداش منولرزوند اصرارش ابراز احساسش شل ومنگم کرد نه رو گفتم اما خودم میدونم چقدر زور زدم.بازم هیییییی.
رابطه قبلی میدونم که بدون اعتماد هیچ رابطه ای شدنی نیست ولی با صداش منولرزوند اصرارش ابراز احساسش شل ومنگم کرد نه رو گفتم اما خودم میدونم چقدر زور زدم.بازم هیییییی.
+ نوشته شده در دوشنبه دوازدهم مرداد ۱۳۸۸ ساعت 23:15 توسط دخترفروردین
|