توی دو ماه اخیر به سه تا از برنامه های امسالم رسیدم:طلاق گرفتم،محل کارمو عوض کردم وبالاخره دیروز ماشینمو عوض کردم.ماشین جدیدم اسمش تیامه که به گویش لری یعنی چشام.شایان ذکره که بنده یک آهن پرست میباشم وماشین بازی توخونمه وتوی خانواده مااین میل بدجوری ارثیه . برادر بزرگه اعتقاد راسخ داره که ماشینش از زنش براش عزیزتره شایعاتی مبنی براین هست که تو ماشینش بعضی وقتها غذا میخوره ومیخوابه!بابابزرگم که نگودیگه با ماشینش چه کارا که نمیکنه تا جایی که یادمه ماهی یکبار واسه فان !موتور ماشینشوباز میکنه ودوباره میزاره سرجاش مصرف ماشینشم اونجوری که داییم میگه در حال حاضر به صورت شگفت انگیزی کم کرده در حدی که باید در فهرست رکوردهای گینتس ثبت شه وکلی هم واسه خودش مهندسه.حالا فعلا تیام تا بعد از انتخابات بی پلاکه وبنده شاکیم .یواشکی حالا یه حرکت هایی میکنیم ولی کلا بد شانسی آوردم دیگه همین.آها باباهه هستو خوش وخرمه ومن کلا از تصمیمم بابت گفتن قضایا صرف نظر کردم.آره بابا کم آوردم فعلا مگه چیه؟
+ نوشته شده در سه شنبه نوزدهم خرداد ۱۳۸۸ ساعت 11:45 توسط دخترفروردین
|