یکی از خصوصیات فردی من این هست که فیلمی که میخرم تاکید میکنم باید بخرمش تاآخرش میبینم حتی اگر چرت ترین فیلم دنیا باصدتا تمشک طلایی باشه.حالا یه فیلمه از دیشب ساعت دوازده شروع کردم عزا گرفتم که چه جوری تمومش کنم هیچ رقمه هم باخودم در جهت ندیدش نمیتونم کنار بیام اسمش ایداهو هست بابازی کیانو ریوزگفتم خبر بدم کسی مثل من باهاش به گل نشینه.نتیجه دوروز تعطیلی هم دیدن چهار عدد فیلم بود که یکیش فیلم ایتالیایی بنام غریبه بود که بدک نبودفقط تنها مشکلش این بود که حس بچه دوستی من رو بسیار تحریک کردومن بعد از دیدن این فیلم رفتم سراغ دختر چهار ساله جاری قبلیم ومدت دوساعت از عصر پنج شنبه ام رو با ایشون به گردش وخرید والبته دو فقره پارک کثیف به قول نی نی*یعنی پارکی که کفش بجای تشک ریگ باشه*گذروندیم.بسیار خوش گذشت فقط ایشون منزل تشریف نمیبردن ساعت ده ونیم شب با کلی وعده وعید مصلحتی رفتن پیش مامانشون.خبر خوش واسه خودم اینکه بابا جونم تشریف نمیارن بدین دلیل یک مقدار از فشارهای مخ بنده فعلا وموقتا کاسته شد.